پَـــ نَ پَـــ
تاريخ : جمعه 5 اسفند 1390برچسب:اس ام اس, | | نویسنده : atiyeh

 

به دوستم میگم قراره بریم قشم.میگه هوایی یا زمینی .میگم هوایی.میگه:با هواپیما دیگه ؟میگم پَـــ نَ پَـــ با جاروی هری پاتر...

 

پارتی بودیم ... ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن و میرقصیدن ...

رفیقم میگه دارن میرقصن!؟

پَـــ نَ پَــــ اینجا گیر افتادن! دارن برای هلیکوپتر امداد دست تکون میدن تا نجاتشون بده..

  

بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین ...

تازه میپرسه خورد به دستت؟

پَـــ نَ پَـــ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلی بود عجب گلی

 

یارو با موتور زده بهم ....خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه سرت داره خون میاد؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ من خودنویسم جوهرم پس داده

 

تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم ، یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید

دوستم گفت گوشیتو دزدید ؟ گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه فردا میاره

 

به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار بهم میگه تشنته میگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم

 

رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم

 

دختره داره غرق میشه میگم دستتو بده به من میگه می خوای نجاتم بدی؟!

پَـــ نَ پـَـــ میخوام واست لاک بزنم!

 

 

زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن ، دختره گوشی رو برداشته ، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید ؟ میگه واسه عکس گرفتن ؟ پَـــ نَ پَـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم !!! بعد میخنده میگه 6 وقت داریم . بهش میگم قبل از 6 هم کسی نوبت داره ؟ میگه پَـــ نَ پَــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم .

 

به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو ... میگه روشنش کنم ؟

پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو ... من هُل میدم روشن شه ....

 

رفتیم کوه ... دارم چوب جمع میکنم ...

میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟

پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت ...

 

مانتوش كه كوتاهه، آرايششم که شبيه جن و پری شده ... حالا بماند که موهاش قرمزه !

ميگه به نظرت برم بيرون گشت ارشادم بهم گير ميده ؟!

پَـــ نـ پَـــ ميبرنت صدا و سيما تو برنامه‌ی زلال احکام به سوالات شرعی مردم پاسخ بدی

 

دارم به خواهر زادم دیکته میگم ... رسیده آخر خط میگه دایی برم سر خط ؟!

پَ نـــ پَ بقیشو رو فرش بنویس! 

 

لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه ؟ میگم پَـــ نَ پَـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره بعد بش میگم کاری داری باش مگه ؟ میگه پَـــ نَ پَـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن...

 

 

 

 

 

 

 

رفتم پنیر فروشی پنیر لیقوان بگیرم مییگم این پنیر سوراخ دارا پنیر لیقوانه؟میگه پَـــ نَ پَـــ خط دفاع استقلاله!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


نظرات شما عزیزان:

leila
ساعت20:46---1 خرداد 1391


ziba roo
ساعت11:23---28 اسفند 1390
khaili jalebeپاسخ:وااااااااای ی ی ...کلی ذوق کردیم:D..مرسی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پیچک