تاريخ : یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

مردى در مدینه زندگى می کرد که کارش دزدى بود، ولى بروز نمى‏داد. شب‏ها دزدى مى‏کرد و صبح قیافه ظاهرالصلاحى داشت. نیمه شب، از دیوار خانه‏اى بالا رفت. چهار اتاق خانه پر از اسباب زندگى بود و زن سى ساله تنهایى هم در آن زندگى مى‏کرد. با خودش گفت: امشب، سفره ما دو برابر شد. هم خانه را مى‏بریم و هم صاحبخانه را!
در این فکرها بود که یکى از آن برق‏هاى الهى به او زد و یک لحظه قیامت خود را مرور کرد: کدام شب هم دزدى کردم و هم به ناموس‏ مردم دست دراز کردم؟ در قیامت که فریادرسى نیست، اگر خدا مرا محاکمه کند چه جوابى بدهم؟
با این فکر، از دیوار پایین آمد و گفت: مولاى من! من هر شب به دزدى رفتم و مال مردم را بردم، اما امشب تو فکر مرا بردى! با این حال، خیلى به او سخت گذشت و تا صبح قیافه آن زن در نظرش مجسم مى‏شد.
صبح به مسجد آمد. مردم به پیامبر گفتند: یا رسول اللَّه، خانمى با شما کار دارد. فرمود تا داخل مسجد بیاید.
زن گفت: پدر و مادرم مرده‏اند. خانه‏اى دارم با چند اتاق پر از اسباب زندگى، اما شوهرم هم مرده است.
دیشب شبحى روى دیوار دیدم. نمى‏دانم خیالاتى شده‏ام یا کسى مى‏خواست دزدى کند. لطفاً درد مرا درمان کنید! پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، فرمود: مشکلت چیست؟ گفت: امشب مى‏ترسم در آن خانه تنها باشم. اگر کسى زن ندارد، مرا براى او عقد کنید! پیامبر رو به جمعیّت کرد و آن دزد را دید. از او پرسید: زن دارى؟ گفت:
نه! فرمود: پول دارى عروسى کنى؟ زن گفت: آقا، پول نمى‏خواهم. همین طور خوب است. فرمود: آقا، این خانم را می خواهى؟ آماده‏اى او را برایت عقد کنم؟ گفت: هر چه شما بفرمایید! پیامبر عقد را جارى کردند و فرمودند: معطل نشو! دست خانمت را بگیر و برو!

با هم به منزل رفتند. دزد نگاهى به اتاق‏ها کرد و در حالى که چشمانش از گریه سرخ شده بود گفت:خانم، آن دزد دیشبى من بودم. براى رضاى خدا از شما گذشتم و خدا این‏گونه به من مرحمت فرمود...

 



تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

خدا می بیند و می پوشاند...مردم نمی بینند و فریاد میزنند!!!!

کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد..

به یاد داشته باش که گاه به دست نیاوردن آنچه می خواهی شگفت آورترین شانس توست...

چه غصه هایی که به خاطر اتفاقات بدی که در زندگی مان پیش نیامد خوردیم...!!!!

امید همیشه وجود دارد...این ما هستیم که تصمیم میگیریم با آن زندگی کنیم یا بدون آن...!!!

اندیشه کردن به این که چه بگویم؟ بهتر از پشیمانی از این که چرا گفتم؟!

آدمیزاد وقتی پیر میشود دو چیز در او جوان میشود...حرص مال و حرص عمر!!!

برای کوبیدن یک حقیقت خوب به آن حمله نکن بلکه بد ازش دفاع کن!!!

 

 



تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

دختربازي يعني دختربازياي امروزي.. !
كه زرتي يه تلفن ميدن فرداشم تو كافي شاپ قرار.. !
دختر بازي يعني سه ماه آزگار دنبال دختره از مدرسه بري تاخونه.. !
يعني اگه يه بار دختره نیگات كنه ذوق مرگ بشي.. !
يعني شيش ماه اين پا اون پا كني تا يه نامه بهش بدي.. !
يعني وقتي كه جوابتو ميده بپري هوا از خوشي.. !
دختربازي يعني اگه كسي به دوس دخترت چپ نيگا كرد، پاي چشمش بادمجون بكاري،!!!
بدون هراس از پنجه بكس و چاقو ضامندارش.. !
يعني عشق داری خونت بريزه برا رفيقت.. ، برا دوستت.. ، برا عشقت.. !
 
آره داداش.. !
 


تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 
چند روز پیش برای عوض کردن روغن ماشینم به مکانیکی رفته بودم که دختر خانومی 27-26 ساله با کبکبه و دبدبه وارد شد و به مکانیک گفت :ببخشید آقا یه 710 میخواستم میشه لطف کنین بدین؟؟
مکانیک گفت :710 تا چی؟؟
دختر خانوم گفت : 710 تا هیچ چی؟‍!! ..710 ماشین من گم شده ..اگه میشه یه دونه بدین !!مکانیک گفت : 710؟؟؟ حالا این 710 چی هست ؟؟
دختر خانوم که عصبانی شده بود گفت : آقا مگه من باهات شوخی دارم میگم یه 710 بده ...چون خانومم فکر میکنی حالیم نیست نه خوبم حالیمه. !!!!!!!!!
مکانیک بیچاره گفت :خدا شاهده خانوم جسارت نکردم .. ولی من نمیدونم شما چیو میگین؟؟
دختره که فکر می کرد یارو داره جلو من دستش می ندازه گفت : بابا جون عجب مکانیک بی عرضه ای هستی تو ..همونی که وسط موتور ماشینه
..کارش نمیدونم چیه ولی همه ماشین خارجی ها دارن این قطعه رو .. مال منم همیشه بوده ...حالا من گمش کردم و یکی لازم دارم!!
مکانیکه که کلافه شده بود یه کاغذ داد به خانومه و گفت میشه شکل این قطعه رو بکشی این جا؟؟
دختر خانوم هم با کلی ژست انگار که الان داوینچی می خواد مونالیزا رو بکشه یه دایره کشید و وسط اون نوشت 710 مکانیک یه نیگاهی به شاهکار نقاشی انداخت و یه نگاهی هم به موتور ماشین من که درش باز بود کرد و گفت خانوم این قطعه رو که میگین تو این ماشین هم هست؟؟ دختر خانوم باخوشحالی جیغی کشید وگفت آره اوناش...!!!! میدونین چی رو نشون داد؟؟.........
این رو............ ..
عکسش رو گذاشتم ببینین!!

برای این که متوجه عکس بشو ید باید 180 درجه بچرخانیدش


v4sx3a7ji13e87mww0aa.jpg



این یه ایمبل بود که براتون گذاشتم...من که کلی خندیدم

 

 



تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : nushin

سلام به همه ی دوستان خوب ما

اومدم بهتون بگم که فردا تولد سلطان پاپ ایران یعنی محسن یگانه هستش

تولد این افتخار بزرگ کشورمون رو به همگی تبریک عرض میکنیم......



تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

سخنراني "ونه گات" مراسم فارغ التحصيلي دانشگاه MIT سال 1997
 
 

این مطلب رو حتما تا آخر بخوانید...

برای دوستانتان هم ارسال کنید...

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

چهار شمع به سادگی می سوختند و در محیط آرامی صدای صحبت آنها به گوش می رسید

شمع اول گفت: من شمع صلح و آرامش هستم اما هیچ کس نمی تواند شعله مرا روشن نگه دارد من باور دارم که به زودی میمیرم....شمع صلح و آرامش ضعیف شد تا به کلی خاموش شد

شمع دوم گفت: من شمع ایمان هستم.برای بیشتر ادم ها دیگر در زندگی ضروری نیستم .پس دلیلی وجود ندارد که روشن بمونم...سپس با وزش نسیمی ملایم خاموش شد

شمع سوم با ناراحتی گفت:من شمع عشق هستم ولی دیگر توانایی ان را ندارم که بیشتر از این روشن بمانم انسانها مرا در حاشه زندگی شان قرار داده اند و اهمیت مرا درک نمیکنند آنها حتی فراموش کرده اند به کسانیکه دوستشان دارد باید عشق بورزند....طولی نکشید که شمع عشق خاموش شد

ناگهان....

کودکی وارد اتاق شد و سه شمع خاموش را دید ...چرا شما خاموش شدید؟شما یاید تا آخر روشن می ماندید وشروع کرد به گریه کردن

آنگاه شمع چهارم گفت: نگران نباش تا زمانیکه شعله ی من روشن است میتوانی بقیه شمع ها را روشن کنی چون من شمع امید هستم...

کودک با چشمانی که اشک شوق درآن می درخشید شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد...

هیچ وقت در زندگیتون  آرامش.ایمان.عشق. امید را فراموش نکنید 



تاريخ : پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh

 

میدونید شباهتشون تو چیه؟؟؟

جفتشون وقتی می خندن تا هیپوفیزشون معلومه

(توضح:این خانمه از اردن هستند)

آپلود



تاريخ : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh

 

clip_image001.....www.eternal.loxblog.com.....jpg

 

باز نزدیک امتحانای دانشگاه شد..!!!

ترم پیش رو در ماشین حسابم کلی تقلب نوشتم مراقبمون ازم گرفت !!این ترم چی کار کنم؟؟

 



تاريخ : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

۱-به طور میانگین مردم از عنکبوت بیشتر می ترسند تا از مرگ.
۲- حلزون می تواند سه سال بخوابد.
۳- اگر جمعیت چین در یک صف مقابل شما راه بروند، این صف به خاطر سرعت تولید مثل هیچ وقت تمام نخواهد شد.
۴- خطوط هوایی آمریکا با کم کردن فقط یک زیتون از سالاد هر مسافر در سال ۱۹۸۷ توانست ۴۰ هزار دلار صرفه جویی کند.
۵- ملت آمریکا بطور میانگین روزانه ۷۳ هزار مترمربع پیتزا می خورند.
۶- چشم های شترمرغ از مغزش بزرگتر است.
۷- پروانه ها با پاهایشان می چشند.
۸- گربه ها می توانند بیش از یکصد صدا با حنجره خود تولید کنند. در حالیکه سگ ها کمتر از ده صدا.
۹- تعداد چینی هایی که انگلیسی بلدند; از تعداد آمریکایی هایی که انگلیسی بلدند! بیشتر است.
۱۰- فیل ها تنها حیواناتی هستند که نمی توانند بپرند.
۱۱- هربار که یک تمبر را زبان می زنید، ۱/۱۰ کالری انرژی مصرف می کنید.
۱۲- تمام خرس های قطبی، چپ دست هستند.
۱۳- اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می شود.
۱۴- اگر بصورت مداوم ۸ سال و ۷ ماه و ۶ روز فریاد بزنید، انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک فنجان قهوه را تولید کرده اید.
۱۵- کوتاهترین جنگ در تاریخ ۱۸۹۶ بین نازی ها و انگلستان رخ داد که ۳۸ دقیقه طول کشید.
۱۶- هر تکه کاغذ را نمی توان بیش از ۹ بار تا کرد.
۱۷- چشم های ما از بدو تولد همین اندازه بوده اند، اما رشد دماغ و گوش ما هیچ وقت نمی تواند متوقف شود.
۱۸- در هرم خئوپوس در مصر که ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است. به اندازه ای سنگ بکار رفته که می توان با آن دیواری آجری به ارتفاع ۵۰ سانتی متر دور دنیا ساخت.
۱۹- .I am کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی است.
۲۰- اگر تمام رگ های خونی را دریک خط بگذاریم، تقریبا به اندازه ی فاصله زمین تا ماه است

                                                                                         میدونم نمی دونستید...

 



تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh

 

9njsbue92putf58fq3ep.jpg

 

 



تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس روز مادر,اس ام اس روز مادر اردیبهشت 91, | | نویسنده : atiyeh

 

عنکبوتهای ماده بعد از جفتگیری نرهای خود را میخورند...آنها تنها موجوداتی هستند که فهمیده اند شوهر اصلا به درد نمیخوره !!پیشاپیش روز زن مبارک

آلمانی ها معتقدند:اگه یه طاوس داشته باشی که برات ناز کنه...یه تمساح که برات اشک بریزه و یه روباه که گولت بزنه....دیگه احتیاجی به زن نداری!!!.>>پیشاپیش روز زن مبارک<<

و خدا زن را نمک آفرید تا مرد را از گندیدگی نجات دهد..!! 

 

بقیه اش  ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : atiyeh

 

 در شهري در آمريكا، آرايشگري زندگي مي‌كرد كه سالهابچه‌دار نمي‌شد. او نذر كرد كه اگر بچه‌دار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را بهرايگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول يك شيريني فروش واردمغازه شد. پس از پايان كار، هنگامي كه قناد خواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به اوگفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيريني ويك كارت تبريك و تشكر از طرف قناد دم در بود. روز دوم يك گل فروش به او مراجعه كردو هنگامي كه خواست حساب كند، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، يك دسته گل بزرگ و يك كارت تبريك و تشكر از طرفگل فروش دم در بود. روز سوم يك مهندس ايراني به او مراجعه كرد. در پايان آرايشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد. حدس بزنيد فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، با چه منظره‌اي روبرو شد؟ فكركنيد. شما هم يك ايراني هستيد... . . . . . .
چهل تا ايراني، همه سوار بر ماشین آخرين مدل، دم درسلماني صف كشيده بودند و غر مي‌زدند كه پس چرا اين مردك حمال الاغ مغازه‌اش را بازنميكنه
 
 
نظر فراموش نشه..


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد

پیچک